دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انیس النفوس» ثبت شده است

emam-reza-4


پس از سلام جواب سلام لازم نیست؟

برای زخمی راه التیام لازم نیست؟

رسیدنم به تو واجب ترین نیازم بود

و گرنه باقی درخواست هام لازم نیست…

کبوترانه هوای تو را به سر دارم

برای کفتر جلدت که دام لازم نیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۱ ، ۰۳:۴۲
بی ستاره ...

دیشبی بابام یه کبوتر که بالش بدجوری زخمی شده بود با خودش آورد خونه ؛ حیوونی رو زده بودن که بعدش سرشو ببُرن اونم با دست خالی!!! :(
نزدیکای محل کارشون یه انباریه که این حیوونای زبون بسته واسه از سرما هلاک نشن میرن اونجا ؛ یکسری هام که اینجوری قصد جون اینا رو میکنن... :(:(
چه گناهی کردن آخه؟
یکی نیس بگه مورچه چیه که کله پاچه ش باشه؟
هیییییییی :(

زیاد از پرش خون رفته بود ؛ بالشو بستیم و آب و دونی هم واسش گذاشتیم
قرار گذاشتم که خوب که شد ببرمش حرم آزادش کنم . اینجوری اونجا نه دیگه تنهاس نه اینکه کسی میتونه آزارش بده :) ;)

خوش به حالش ؛ چه جای خوبی .... نه؟

kabutar

ای خـــدا کـاش کـه مـن یک کبـوتــــر بـودم

روی ایـــن گنبـــد زرد شـاد مـی آســودم

مـــی زدم بـال و پـــری دور تـا دور حــرم

از دلــم پـــر مـی زد مـاتـم و غصــه و غـم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۰۱:۱۴
بی ستاره ...

 
من ندیدم که کریمــی به کــرم فکر کند
به چه مقـــدار به زائـــر بدهــم فکر کند


از شما خواسـتـن عشــق است، ضــرر خواهد کرد
هر که در وقت گــدایـی به رقــــم فکر کند


 بهتـــر این است که زائـــر اگر آمــد به حـرم
دو قـــدم عشق بــورزد سه قـــدم فکر کند
 

به کـف صـحـن به گنبـــد به غم گوهـرشاد
زیــر این قبه به هستــی به عـــدم فکر کند


به دو گلــدسته دو تا ساق به دوش گنبـــد
به رواقــی که شــده پیـش تـو خــم فکر کند


به چـــرا سال گذشتـه دو سـه بار و امـسال-
فقــط این بـار... به این قسمت کـــم فکر کند

 
به خــودش... نه به کسانــی که به یــادش آمد
چــون  که در آینــه کاری حـــرم فکر کند


 موقـــع دست به سینه شــدن و عــرض سلام
کربلایـــی شده هــرکس به عَلَــم فکر کند


چــون که از باب جـــواد تـو کسـی داخل شد
خنـــده دار است که دیگـــر به قســم فکر کند
 

بهتــریـن نـوع زیـارت شده اینکـه امشب-
هم کســی گریه کند پیش تــو هـم فکر کند...

 

(مهـدی رحیمـی)

emam-reza-3


سنـگ حـــرم تـو  نـور پیشانــی هاست
همسایگـــی ات ، فخـــر خــراسانـی هاست


ننــداخته، تاس...«جفـت- هشـت» آوردیـم!!
ایـن قاعــده قمــار « ایـرانــی» هاست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۱ ، ۱۰:۳۶
بی ستاره ...

بگذار داستانم را از وسط هایش شروع کنم. از همان جاهای دلگیر و اشک آور . یک جایی که به بن بست خوردم و خوردم را تنهای تنها دیدم .

ولی هر بار این جمله دکتر شریعتی به ذهنم رسید که : " اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست . او جانشین همه نداشته های من است ."


نمی دانم چقدر به طلبیدن اعتقاد دارید، من که خیلی . یادم می آید همان روز ، وقتی به خودم آمدم دیدم که رو به روی گلدسته های زیبای حرم امام رضا (ع) ایستاده ام و چند تا رود جاری شده . دلم می خواست اذن دخول بخوانم و جلوتر بروم ... اما حسابی خجالت می کشیدم .

emam-reza

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۰ ، ۰۱:۴۷
بی ستاره ...

میلاد امام رضا (ع) مبارک باشه به همگی 

من که لیاقت نداشتم نه شب و نه روز میلاد امام رضا (ع) برم حرم اما دلم همش توی حرمش بود

همش یاد رویا بودم ... ایشالا زودتر خبرای خوبی بشنویم 


خدایا به جوونی رویا رحم کن و اونو به ما برگردون 

متن معرفی مو عوض کردم و یاد قدیم ها کردم ... این هم متن معرفی قبلیمه ... :D


مگه میشه آسمون تو قفس بشه اسیر

مگه میشه سروها دل بدن به هر کویر

مگه میشه پنجره خالی از نگاه بشه

موندن و کهنه شدن رسم عاشق ها بشه

مگه میشه چشمه بود ، اما تا دریا نرفت

مثل یک ستاره بود ، اما تا فردا نرفت

من مسافر شبم ، کوله بارم از سوال

واسه دل تنگی من ، کو یه خلوت زلال

کو مجال پرزدن ، تو غبار جاده ها

توی پاییز سکوت ، یه صدای آشنا

خاطرات خسته رو ، دفترهای بسته رو

بگیر از من و نگیر ، این دل شکسته رو...


راستی نظرم یادتون نره هاااااااااااااااا

دلم میخواد اونی اینجا رو مثله تاپیک های خودتون بدونید نظر بدید ...

هر چی خواستید و دوست داشتید ... غریبی نکنید ;)

منتظرم



ی چیز دیگه هم هست ... الان شنیدم که هنوز رویا همونطوری هست ، دعا کنید براش که ایشالا بزودی دوباره بیاد پیش مون 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۰ ، ۰۱:۲۳
بی ستاره ...