دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۱۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است


مادرم...!

madaramm

تو نیستی که ببینی ،

چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست

چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست

چگونه جای تو در زندگی سبز است

panjere-sabz

هنوز پنجره باز است

تو از بلندی ایوان به باغ می نگری

درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها

به آن تبسم شیرین

به آن تبسم مهر

به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند

gonjeshkan

تمام گنجشکان

که در نبودن تو

مرا به باد ملامت گرفته اند

ترا به نام صدا می کنند

hoze-ab

هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج

کنار باغچه

زیر درخت ها

لب حوض

درون آینه پاک آب می نگرند

khakestari-gol

تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است

طنین شعر تو در ترانه من

تو نیستی که ببینی چگونه میگردد

نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

shab-nime

چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید

به روی لوح سپهر

ترا چنانکه دلم خواسته است ساخته ام

چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر

هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر

به چشم همزدنی

میان آن همه صورت ترا شناخته ام

sar-b-sang

به خواب می ماند

تنها به خواب می ماند

چراغ ، آینه ، دیوار ، بی تو غمگینند

تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار

به مهربانی یک دوست از تو می گویم

تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار ...

جواب می شنوم!

khaste

تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو

به روی هر چه در این خانه است

غبار سربی اندوه ، بال گسترده است

تو نیستی که ببینی دل رمیده من

بجز تو ، یاد همه چیز را رها کرده است

parande-bimar

غروب های غریب

در این رواق نیاز

پرنده ساکت و غمگین

ستاره بیمارست

siyah

دو چشم خسته من

در این امید عبث

دو شمع سوخته جان ، همیشه بیدارست ...

تو نیستی که ... ببینی ...

" فریدون مشیری "


 این نوشته رو از صمیم قلب هدیه میکنم به تمومه مادرایی که چشم از این دنیا بستند.. :(

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۰۷
بی ستاره ...

choghoki

بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای پرتاب می شود

مانده بر سر دو راهی...

دل کودک را بشکند یا بال پرنده..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۵۳
بی ستاره ...

qafas-adamizad


آدمــیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است ... !

وقتی میخواهد با منطق حرف بزند ؛ احساساتی میشود ...

وقتی از احساسـش میگوید ؛ آرزوهایش لو میرود ...

وقتی از آرزوهایش یاد میکند ؛ حسرتش رو میشود ...

وقتی حسرت هایش را روشن میکند ؛ منطق میتراشد ...

و اینگونه است که ...

می گسلد بند پیوند همه ی روابطش را ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۰۱
بی ستاره ...

har-chiz

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۰۰
بی ستاره ...

ahmadi-roshan


ســـر قبر نشسته بودم باران می آمد . . .

روے سنـــگ قبر نوشته بود : 【شهیــــــد مصـــطفے احمـــدے روشـــن】

از خواب پریدم.

مصطفے ازم خـــواستگارے کرده بود، ولے هنـــوز عقد نکرده بودیم . . .

بعد از ازدواج خـــوابم را برایش تعریف کردم.

زد به خنـــده و شوخی . . .

گفت : بادمجـــون بم آفت نداره . . .

ولے یه بار خیـــلی جدے پاپے اش شدم که : کـــے شهید مے شے مصطفـــے؟

مکـــث نکرد، گفت : ســــــے سالگے . . .

بـــاران مے بارید شبے که خاکش مے کردیم . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۵۰
بی ستاره ...

familedoor

آقای مجری: واسه چی در ُ باز گذاشتی؟

فامیل دور: واسه بهار ، از در بسته دزد رد می‌شه ولی از در باز رد نمی‌شه

 وقتی یه در ُ باز بذاری که دزد نمیاد توش ، فکر می‌کنه یکی هست که در ُباز گذاشتی دیگه

ولی وقتی در بسته باشه، فکر می‌کنه کسی نیست ُ یه عالمه چیز خوب اون ‌تو هست ُ می‌ره سراغ‌شون دیگه

در باز ُ کسی نمی‌زنه ، ولی در بسته رو همه می‌زنند

خود شما به خاطر این‌که بدونی توی این پسته دربسته چیه، می‌شکنیدش شکسته می‌شه اون در

دل آدم هم مثل همین پسته می‌مونه ، یه سری از دل‌ها درشون بازه... می‌فهمی تو دلش چیه

ولی یه سری از دل‌ها هست که درش بسته ‌اس

این‌قدر بسته نگهش می‌دارند که بالاخره یه روز مجبور می‌شند بشکنند و همه‌چی خراب می‌شه

آقای مجری: در دل آدم چه‌جوری باز می‌شه؟

فامیل دور: در دل آدم با درد دله که باز می‌شه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۳۹
بی ستاره ...

ghamginam


بدترین نوع دلداری دادن به آدم مصیبت‌زده این است که سعی کنیم

او را به بدبختی‌های بدتری که ممکن بود سرش بیاید، متوجه کنیم

اجازه بدهید با منطق خودش ماجرا را حل و فصل کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۴۶
بی ستاره ...

haqiqat


بهزیستی نوشته بود:

شیر مادر ،  مهر مادر ،  جانشین ندارد

شیر مادر نخورده ،  مهر مادر پرداخت شد

پدر یک گاو خرید

و من بزرگ شدم...

اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت

جز معلم عزیز ریاضی ام

که همیشه میگفت:

گوساله ،  بتمرگ!

اکبر اکسیر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۲ ، ۰۳:۲۷
بی ستاره ...

nezam


از جلو نظام ............... الله اکبر

خبردار ............... یا مهدی...ادرکنی

 (◕‿◕)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۱
بی ستاره ...

ya-karim


خوش به حال آن یا کریم ...!

هر موقع دل تنگت می شد ...

از آن پنجره ی کوچک مسجد به خودت پناه می آورد ...

بالای محراب مینشست و تو را صدا میزد ...

عاقبت به خیر است آنکه یک عمر تو را صدا بزند ... یا کریم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۴۲
بی ستاره ...