دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرحوم قیصر امین پور» ثبت شده است

ize9184diab

دلـم قلمــــرو جغـــرافیـای ویـــرانـی است

هـــوای ناحـیه ی ما همیـشه بــارانـی است
 
دلــم میـان دو دریــای ســـرخ مانـــده سیـاه

همیـشه بـــرزخ دل تنـگه ی پـــریـشانـی است

مهـار عقـــده ی آتشفـشان خــامــوشـــم

گـــدازه های دلــم دردهای پنـهانــی است
 
صفـات بغـض مـــرا فــرصت بــروز دهیــد

درون سیـنه ی مــن انفـجـار زنـدانــی است

تـــو فیــض یک اقیـانــوس آب آرامــی

سخـاوتــــی ، که دلــم خــواهـشی بیـابـانــی است

قیـصــر سـرز میـن مـن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۱ ، ۰۲:۲۶
بی ستاره ...

ghafas


چـرا مــردم قـفـس را آفــریـدنـد ؟

چـرا پـــروانـ ه را از شــاخـ ه چـیـدنـد ؟

چـرا پــرواز هــا را پـــر شـکستــنـد ؟ چــرا آوازهــا را ســر بـــریـدنـد ؟

پــس از کشـف قـفـس پـــرواز پــژمــرد،

ســرودن بــر لــب بـلبـل گــره خـــورد

کـلاف لالـ ه ســردرگــم فـــرو مـــانـد،

شــکفـتــن در گـلـوی گـل گــره خـــورد

چــرا نـیــلوفـــر آواز بـلبـل بـ ه پـــای میــلـ ه هــای ســرد پــیـچیــد ؟

چــرا آواز غــمگیــن قـنــاری درون سیــنـ ه اش از درد پـیـچیــد ؟

چــرا لبــخنــد گل پــر پــر شـد و ریــخـت ؟

چــ ه شــد آن آرزوهــای بــهاری ؟

چــرا در پــشت میــلـ ه خــط خــطـی شــد صــدای صــاف آواز قــنــاری ؟

چــرا لای کتـــابــی ،‌خــشک کــردن بــرای یـــادگاری پیــچــکـی را ؟

بـ ه دفـتــرهــای خــود سنــجـاق کـردن پــر پــروانـ ه و سنـجـاقــکـی را ؟

خـــدا پــر داد تــا پـــرواز بـــاشد ،‌گلــویــی داد تــا آواز بـــاشــد

خـــدا مـــی خـــواست بـــاغ آسمـان هــا

بـ ه روی مــا همـیـشـ ه بــاز بـــاشــد

خـــدا بـــال و پـــر و پــــرواز شـــان داد

ولـــی مــردم درون خـــود خـــزیــدنــد

خـــدا هـفت آسمـان بـــاز را ســاخـت

ولـــی مـــردم قـفـس را آفـــریــدنــد!!

قـیـصر امیــن پـــور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۱ ، ۰۲:۴۵
بی ستاره ...

با تــوام

ای لنــگر تـسکیـــن!

ای تــکان مـــوج های دل!

ای آرامـش ساحــل!

darya

با تـــوام

ای نــور !

ای مـنـشور!

ای تــمام طیـــف آفـتــابـــی!

ای کبــود ارغـوانـــی!

ای بـنـفشابـــی!

با تــوام ای شــور!

ای دلـشوره ی شـیـریـن!

arghavani

با تــوام

ای شــادی غـمگیـن!

با تــوام

ای غـم!

ای غـم مبـهم!

mah2

ای ...

نمیدانم!

هـر چـه هستـــی بـاش!

اما کاش ...!


نه جز اینم ارزویی نیست :

هـر چه هستـی بـاش!

امـا .... بـاش!


مـرحـوم قیـصر امیــن پــور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۰ ، ۱۶:۱۴
بی ستاره ...

qalb

از تمام رمز و راز های عشق

جز همین سه حرف

جز همین سه حرف ساده ی میان تهی

چیز دیگری سرم نمی شود

من سرم نمی شود

ولی..

راستی

دلم کـه می شود

"قیصر امین پور"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۰ ، ۱۱:۰۵
بی ستاره ...

ما گنهکاریم، اری، جرم ما هم عاشقی است

اری اما انکه ادم هست و

عاشق نیست، کیست؟


زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است

دم به دم جان کندن

ای دل کار دشواری است، نیست؟


زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است

بر لب بی خنده باید

جای خندیدن گریست


paeezi


زندگی بی عشق اگر باشد، هبوطی دائم است

انکه عاشق نیست، هم

اینجا هم اینجا دوزخی است


عشق عین اب ماهی یا هوای ادم است

می توان ای دوست بی اب و هوا

یک عمر زیست؟


تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب

بر در و دیوار می پیچد طنین

چیست؟ چیست؟

قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۰ ، ۱۰:۲۹
بی ستاره ...

kavir

مگه میشه آسمون تو قفس بشه اسیر

مگه میشه سروها دل بدن به هر کویر

***
مگه میشه پنجره خالی از نگاه بشه

موندن و کهنه شدن رسم عاشق ها بشه

***
مگه میشه چشمه بود ، اما تا دریا نرفت

مثل یک ستاره بود ، اما تا فردا نرفت

***
من مسافر شبم ، کوله بارم از سوال

واسه دل تنگی من ، کو یه خلوت زلال

***
کو مجال پرزدن ، تو غبار جاده ها

توی پاییز سکوت ، یه صدای آشنا

***
خاطرات خسته رو ، دفترهای بسته رو

بگیر از من و نگیر ، این دل شکسته رو ...


مرحوم قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۰ ، ۰۰:۰۴
بی ستاره ...