حـَـرفی که تــُوی دلـــ تــ بمــُونه و هیــــچ وَقـت نتـــونی بـــِـزنیش حــَـرف نیـست؛ درده...!
حـَـرفی که تــُوی دلـــ تــ بمــُونه و هیــــچ وَقـت نتـــونی بـــِـزنیش حــَـرف نیـست؛ درده...!
زخـــ ــم ها بسیار اما نـُوشـداروها کم است
دلــــ❤ که می گیــــرد تمام سِحـــر و جـادوها کم است
رضا نیکوکار
دلــــ ـتنگی
خوشه انگـــور نیست
که بمانـــد و مویـــز شود...
دلــــ ـتنگی،
بــرگ گل شقایــــق است...
که بی تــو
پشت ایــن پنجــره های همیشه منتظــــر
پــــر پــــر میشود...
میپـوســـد...
میمیــــــرد...
مـــــادر
ای عـزیــــز تــر از جانم...
دلـــــتنگت که میشوم
تنـــها پنـــــاهم عکس های تـــوست...
چقـــــدر خوب
نگاهــــم میکنی...
حــــرف هایی هستند که...
اگر نگـــویی می میـــــری
اگر بگـــویی می میـــــرند...!
تا ابـــــــد در دلت می ماننــــد
و با تـو زنــــــدگی می کنند
بی آنـــــکه گفته شوند...!
گاهی وقت ها
دلت می خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
وَ برایش چای بریزی
گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام
می آیی قدم بزنیم؟
گاهی وقت ها
دلت می خواهد یکی را ببینی
گاهی وقت ها...
آدم چه چیزهایِ ساده ای را
ندارد....!
- چقدر تو این هوا یه چایی خوشمزه می چسبه.. :)
گاه گاهی که دلم می گیرد ، پشت این پنجره ها من تو را می جویم...
تو هنوز اینجایی؟!
گفت حالت چطور است؟
گفتمش عالیــست...
مثل حال گل....
حال گل در چنگ ِ چنگیز مغول! :|