دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۲۶ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است


از این شب های بی پایان،

چه می خواهم به جز باران

که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم

نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم

و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...


به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،

دریغ از لکه ای ابری که باران را

به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند

نه همدردی،

نه دلسوزی،

نه حتی یاد دیروزی...


هوا تلخ و هوس شیرین

به یاد آن همه شبگردی دیرین،

میان کوچه های سرد پاییزی

تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

shab


ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن

که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم

ببار امشب!


من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.

ببار امشب

که تنها آرزوی پاک این دفتر

گل سرخی شود روزی!


و دیگر من نمی خواهم از این دنیا

نه همدردی،

نه دلسوزی،

فقط یک چیز می خواهم!


و آن شعری

به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۱ ، ۱۴:۴۸
بی ستاره ...

panjeree



مدتی است از آن بی‌ نظمی در آمده‌ام

هر روز صبح

درست سر ساعت،

پرده‌های اتاقم را

نسیم تکان می‌دهد ؛


سر ساعت

گنجشک‌ها حیاط را روی سرشان می‌گذارند

و نیلوفرهای لب حوض

باز می‌شوند


مدتی است

درست سر ساعت

دیرم می‌شود


مهدی سیار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۱ ، ۱۴:۲۶
بی ستاره ...

 
من ندیدم که کریمــی به کــرم فکر کند
به چه مقـــدار به زائـــر بدهــم فکر کند


از شما خواسـتـن عشــق است، ضــرر خواهد کرد
هر که در وقت گــدایـی به رقــــم فکر کند


 بهتـــر این است که زائـــر اگر آمــد به حـرم
دو قـــدم عشق بــورزد سه قـــدم فکر کند
 

به کـف صـحـن به گنبـــد به غم گوهـرشاد
زیــر این قبه به هستــی به عـــدم فکر کند


به دو گلــدسته دو تا ساق به دوش گنبـــد
به رواقــی که شــده پیـش تـو خــم فکر کند


به چـــرا سال گذشتـه دو سـه بار و امـسال-
فقــط این بـار... به این قسمت کـــم فکر کند

 
به خــودش... نه به کسانــی که به یــادش آمد
چــون  که در آینــه کاری حـــرم فکر کند


 موقـــع دست به سینه شــدن و عــرض سلام
کربلایـــی شده هــرکس به عَلَــم فکر کند


چــون که از باب جـــواد تـو کسـی داخل شد
خنـــده دار است که دیگـــر به قســم فکر کند
 

بهتــریـن نـوع زیـارت شده اینکـه امشب-
هم کســی گریه کند پیش تــو هـم فکر کند...

 

(مهـدی رحیمـی)

emam-reza-3


سنـگ حـــرم تـو  نـور پیشانــی هاست
همسایگـــی ات ، فخـــر خــراسانـی هاست


ننــداخته، تاس...«جفـت- هشـت» آوردیـم!!
ایـن قاعــده قمــار « ایـرانــی» هاست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۱ ، ۱۰:۳۶
بی ستاره ...

del

خوب رویان بر سر بازار عشق با نگاهی دل فریبی می کنند

ما که عمری دل به خوبان داده ایم پس چرا با ما غریبی می کنند...!؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۱ ، ۱۱:۵۵
بی ستاره ...

اخـلاقـم گنــد است؟!

به خــودم مربــوط است!!!

غــرورم از حـد گـذشتـه است؟!

به خــودم مربــوط است!!!

تـمام زنـدگــی ام خــود خواهانـه است؟!

زنـدگــی خـودم است!!!

 از عــده ای متنـفـر شــده ام؟!

به خــودم مربــوط است!!!

نــگاه هایــم به افــق دوختـه اسـت؟!

چشـمان خــودم است!!!
 
از نـاصحـان خــوشـم نمـی آیــد؟!....

سلیــقه ی خــودم است!!!

 صــدای خنــده هـایم از حـد عادی بلند تـر است؟!

خــوش حالــی خــودم است!!!

عــده ای را به فـــراموشی سپــرده ام؟!

حافـظه ی خـودم است!!!


majbour

 

دلــــم مـی خـواهـــد این گــونه بـاشم ...!!!

 

مجـبـور بـه تحـمل من نیستــی ...!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۱ ، ۰۰:۰۰
بی ستاره ...

mard

مردها سکــــوت می کنند
نمی توانند وقتی ناراحـــت هستند گــــریه کنند و بهــــانه بگیرند
آنها نمی توانند به تو بگویند من رو بغـــل کن تا آروم بشم
نمی توانند بگویند دلــــشان می خواهد در آغــــوش تو گریه کنند
ممکن است خیلی تو را دوســت داشــتـه باشند
اما نمی توانند صـــدای شان ... را مثل دختر بچه ها کنند و جیغ بزنند و بگویند عاشقـــتـــــم
او همه ی اینها را قــورت می دهد که بگوید یــک مــــرد است
یک آدم محکــــــم که می تواند تکیـــــه گـاهــت باشد
اما شما به قـــــوی بودنش نــگاه نکنید
توی قلبـــــش یک بچــه زنـدگـــی میکند !!!..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۱ ، ۲۲:۲۷
بی ستاره ...