دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۲۵ مطلب با موضوع «خاطره نویس» ثبت شده است



زنـــــــهار میازار ز خـــــــود هــــیچ دلـــــــی

کز هیـــــــــچ دلـــــــی نیستـــــــــ که راهـــــــــی به خــــــــدا نیستـــــــ


وصال شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۵۴
بی ستاره ...

بهـــــــــــــار که می شه،

همه چیز ســــــــــــبزه ...

ســــــــــــــــــــــــــــبز ،

عینهو دل بی قـــــــرارم

که سبزه از جوونه ها ی امید!

جیکـــــــ جیکـــــــِ گنجشکا ،

اشتیاقم رو برا پر کشیدن ، چند برابر می کنه ،

دمِ ظــــــــــهر ،

از لابه لای درختا رد می شم

و با نوری که از بین برگا رد میشه ، قایم باشک بازی می کنم...

بهـــــــــــــار که می شه،

همه چیز برام قشنگه،




جز غــــــــــــــروب،

یعنی چه رازی هست تو این

غروبــــــــــــــِ دلگــــــــــیرِ بهــــــــــــار؟

چـــــــــــه رازی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۵۳
بی ستاره ...



عشـــــــق با مـــــداد! 






چــ ه خــــوب مــــی شد اگر تو دنیا عشــــــــــق رو با مـــــداد نمی نوشتیم!

همه با مـــــــداد می نویسن که اگه روزی تو خوش خطــــــــی پیشرفت کردن پاکــــــش کنن!

اما وقتی پاکـــــــش می کنن این کاغـــــذ نیست که چــــــروک میشــــــ ه!

این یک قلـــــــبـــ ه.... برای هرکســــی که میخواد باشـــــ ه!

پاکــــنت رو محـــکم می کشـــــی روش!

یک وقتایــــــــی کاغــــــذ هـــــــیچ چیزش نمیشــــ ه!

یک وقتایــــــی چــــــروک میشـــــ ه!

یک وقتایـــــی پاره میشـــــ ه!

اما من عشـــــــق تو رو با خودکار تو دلـــم نوشـــتم!

حیف شد!

دلم رو شـــکوندی لاکــــش گـــــرفتم!

اما یکبار دیگه عاشـــــقتـــــــ شدم!

شدم مجــــــــنون!

اما این بار کار مجـــــــــنون رو تکــــــــرار کردم!

عشـــــــــق را روی سنگـــــــی نوشتم با دستــــــ خـــــــودم!

هزارسال میگذره ولــــــی هــــــنوز هرکــــــــی میاد می فـــهمــــــ ه که من عاشــــــقتـــــ بودم!

حـــــیف!

باد!

باد پاکــــــــش کرد!

به مـــــــــرور زمان!
.
.
.
.
.
.
.
تازه فــــــهمیدم مـــــــردم چه می گویند:

عشـــــــــق زمان را ازبین می برد و زمان عشـــــــــــق را!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۴۳
بی ستاره ...

چـــــــه ناچیز است زندگــــــــــی کسی که

با دستـــــــــــ هایش ،

چهره خویش را از جهان جـــــــدا ساخته

و چیـــــــــزی نمـــی بیند جـــــــــز،

خطــــــــوط باریکــــــــ انگشتـــــــانش را!

« جبـــــران خلیل جبـــــران »



دوستـــــــــــــــــــای گلم ، براتون نگــــــــــاهی زیبا به زندگــــــــــــــــی رو آرزو می کنم...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۳۴
بی ستاره ...


بیا برای هم دعـــــــا کنیم
در آن زمان که شرممان می شود چیزی از خدای خویش بخواهیم
بگذار خاطرمان جمع باشد که کسی هست که نگذارد حرف هامان در دل بمیرد!



بیا برای هم دعـــــــا کنیم
وقتی که حتی ذره ای بغض راه گلومان را نمی بندد،
بگذار خاطرمان جمع باشد که دوستی ، اشکــــــ های دست نیافتنی مان را برایمان کنار می گذارد!




بیا برای هم دعـــــــا کنیم
من و تویی که هر دو از یک غم می نالیم و قلب هر دومان را حسرتی مشترک چنگــــــــ می زند...




امشب
برایت دعـــــــــا می کنم
و خواسته های تو را به زبان می آورم
و درد تو را می گریــــــــم
چرا که شوقی از جنس انســـــــــــان مرا به وجــــــد آورده!



مشکـــــــــات جونم و ایـــــــــران جونم
این خط خطی کوچـــکــــولــــو بهونه ای بود
که بگم چقــــــــــــدر برام با ارزشید....

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۴۲
بی ستاره ...



امروز همش بارون بارید، عاشــــق بارونـــــم ،عاشــــــــق دعــــــای زیر بارونــــــم...

وقتی بارون میاد یه حس خیلی خوبــــی دارم ...

وقتی بارون میاد یاد خاطـــــــــــــــره های خوب میفتم ، یاد آدمای خـــــــوب خاطــــــــره هام میفتم...

و

باز حــــس دلتنگـــــــی که میاد سراغــــــــم...




امروزم یاد دوستای خوبم افتادم، یادمه یه روز که از دانشگاه زدیم بیرون تا بریم خونه یه دفعه یه بارون بهاری شدید گرفت ازون بارونا که سریع جوی های آب رو سرریز میکنه...
یادمه یه دایره کوچیک تشکیل دادیم و صورت هامون رو کردیم رو به آسمون و دستامونو به حالت دعا گرفتیم و هرکدوم از بچه ها یه دعایی رو بلند میخوند وبقیه آمین میگفتیم هیچ کس از خیس شدن نمی ترسید...

ای خدا دلم برای دوستای خوبم تنگ شد ، دلم برای دلهای پاکشون تنگ شد ، دلم برای احساسات قشنگشون تنگ شد



بارون که می باره دلم براش تنگ تر میشه

راه می افتم توی خیابون بدون چتر

من بغض میکنم ...

آسمون گریه...







باران مـــــی بارد...

یعنــــــی خــــــدا با هـــمه جــــــبروتش دارد ناز مـــــیخرد...

نیاز کن تعجیل فرج را...



باز باران بارید

خیس شد خاطـــــــره ها

مـــــرحبا بر دل ابــری هــــوا

هــــر کجا هستــــــی باش

آسمانت آبـــــــی

و

تمام دلت از غــــصه ی دنیا خالـــــی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۴۴
بی ستاره ...



پس اولین خط خطی مو تقدیم میکنم به مشکات عزیـــــــــــزم





تــو را به اندازه تمام چیزهایــــــــــی که اندازه ندارند دوستتـــــ دارم...

به اندازه انسان و انسانیت دوستتـــــ دارم...

تــو را به انــــدازه

زندگی و مرگ

شــــادی و غـــــم

محـــــبت و سادگـــــی

آرامـــش و تکاپـــــو

حقیقتــــ و آفـــــریــنش

و تورا به اندازه عشــــــق دوسـتــــــ دارم...








۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۰۱
بی ستاره ...

سلامی چو بوی خوش آشنایی ...

ی مدتی نیومدم اینجا ... یعنی حالشو نداشتم ...

ی مدتی سکوت و سکوت و ... شایدم فریاد و ... نمیدونم هر چی بود ... بهتره دیگه یادش هم نکنم

اخه گفتنش دردی دوا نمیکنه و فقط عذاب میده  :|:|:|

همیشه برای من اخر هفته ها یجور دیگه ای بوده ، انگاری چند روز اخر هفته خودش ی هفته اس پر از اتفاقای خوب و بد


هوا بس ناجوانمرادنه سرد است ...

این روزها تنهایی بزرگترین خطاست ...

اما من دوست دارم تنها باشم تنهای تنهای تنها ...


کاش میشد توی زندگی بعضی اتفاقا رو جبران کرد

یا جلوی رخ دادن بعضی هاشو گرفت

یا بعضی هاشو بازم تکرار کرد


کاش میشد بعضی راه ها رو برگردی و از دوباره بری ...

کاش تو دو راهی های زندگی راه بهتر و درست تر رو انتخاب کنیم تا اشتباه نکنیم که شرمنده بشیم و بخواد چیزی رو جبران کنیم

چون بعضی چیزا رو هیچ وقت نمیشه جبرانش کرد


چون رشته گسست می توان بست .... اما گره ای درمیان هست ....

به امید هوای تازه تر ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۰ ، ۱۵:۲۶
بی ستاره ...


سلام ...

بازم اومدم تا خط خطی کنم فقط برای خاطر ی نفر 


این که میام و می نویسم فقط به خاطر اینه که یکی که خودش میدونه

و من و خدا ازم خواست بنویسم منم درخواستشو رد نمی کنم و به خاطرش می نویسم 


نمیدونم بازم میاد و اینا رو میخونه یا نه 

اما بدونه من هیچ وقت فراموشش نمیکنم و منتظرم منتظر برگشتنش


این روزا خیلی سخت به من میگذره ... اونقد که چشمام بیشتر وقتا بارونیه و نمیشه جلوشو بگیرم :(((

اصلا حال و روز خوشی ندارم و شب و روزم رو نمی فهمم ... کی شب میشه کی روز ...

حوصله هیچکی رو ندارم ...

هنوز نتونستم مشکلم رو رفع کنم ...

تو رو خدا تویی که دلت پاکه و اینا رو میخونی واسم دعا کن ...


ای کاش هیچ وقت این روزها نمی اومد و هیچ وقت این روزها رو نمی دیدم


نمیدونم چجوری جلوی افتادن این اتفاق ها رو بگیرم و نذارم هر چی که عزیزه برام دستم بره

اما نهایت تلاشم رو کردم اما باز هم داره میشه اون چیزی که نباید بشه  :( :((


خدایا امشب شب جمعه اس به حق این شب عزیز که خودت گفتی دعا بکنی براورده میشه

ازت میخوام اون چیزی که تو دلمه و خودت خوب میدونی چیه

خدایا من که جز تو کسی رو ندارم خودت برس به فریادم ...


صادق زاده جون مرسی ازت  ;)

پاییز ، مرسی که میای و میخونی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۰ ، ۲۱:۱۳
بی ستاره ...

سلام

امشب اومدم نت دلم نیومد نیام و خط خطی نکنم ...


این که میام و می نویسم فقط به خاطر اینه که یکی که خودش میدونه و من و خدا ازم خواست بنویسم منم درخواستشو رد نمی کنم و به خاطرش می نویسم :)

اما این روزا کمی حالم بده ... مشکلاتی پیش اومده برام و نمیدونم چجوری رفعشون کنم ... 

هیچکی نیست از اما که دستمو بگیره و کمکم کنه


نمیدونم چجوری به کسی که ازم ناراحته و دلخوره بفهمونم که اصلا قصد نارحتیشو نداشتم ... ازش عذر خواستم و گفتم چیکار کنم راضی بشی ؟ اما ...

اینجا دوباره میگم به هر چی قبول داری و مقدس هست برات قسم میخورم که قصد ناراحتیت رو نداشتم و متاسفم :(

تو این مدت هر کاری کردم که رنجیدی ببخش منو ...


خدا هم بنده های خطا کارشو می بخشه و در توبه رو برای اونا باز گذاشته

التماس دعا از هر کی این پست رو میخونه و میدونم دلش پاک پاک مثله برف 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۰ ، ۲۲:۰۳
بی ستاره ...