به امید هوای تازه تر...
سلامی چو بوی خوش آشنایی ...
ی مدتی نیومدم اینجا ... یعنی حالشو نداشتم ...
ی مدتی سکوت و سکوت و ... شایدم فریاد و ... نمیدونم هر چی بود ... بهتره دیگه یادش هم نکنم
اخه گفتنش دردی دوا نمیکنه و فقط عذاب میده :|:|:|
همیشه برای من اخر هفته ها یجور دیگه ای بوده ، انگاری چند روز اخر هفته خودش ی هفته اس پر از اتفاقای خوب و بد
هوا بس ناجوانمرادنه سرد است ...
این روزها تنهایی بزرگترین خطاست ...
اما من دوست دارم تنها باشم تنهای تنهای تنها ...
کاش میشد توی زندگی بعضی اتفاقا رو جبران کرد
یا جلوی رخ دادن بعضی هاشو گرفت
یا بعضی هاشو بازم تکرار کرد
کاش میشد بعضی راه ها رو برگردی و از دوباره بری ...
کاش تو دو راهی های زندگی راه بهتر و درست تر رو انتخاب کنیم تا اشتباه نکنیم که شرمنده بشیم و بخواد چیزی رو جبران کنیم
چون بعضی چیزا رو هیچ وقت نمیشه جبرانش کرد
چون رشته گسست می توان بست .... اما گره ای درمیان هست ....
به امید هوای تازه تر ...