دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۳۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است



امروز همش بارون بارید، عاشــــق بارونـــــم ،عاشــــــــق دعــــــای زیر بارونــــــم...

وقتی بارون میاد یه حس خیلی خوبــــی دارم ...

وقتی بارون میاد یاد خاطـــــــــــــــره های خوب میفتم ، یاد آدمای خـــــــوب خاطــــــــره هام میفتم...

و

باز حــــس دلتنگـــــــی که میاد سراغــــــــم...




امروزم یاد دوستای خوبم افتادم، یادمه یه روز که از دانشگاه زدیم بیرون تا بریم خونه یه دفعه یه بارون بهاری شدید گرفت ازون بارونا که سریع جوی های آب رو سرریز میکنه...
یادمه یه دایره کوچیک تشکیل دادیم و صورت هامون رو کردیم رو به آسمون و دستامونو به حالت دعا گرفتیم و هرکدوم از بچه ها یه دعایی رو بلند میخوند وبقیه آمین میگفتیم هیچ کس از خیس شدن نمی ترسید...

ای خدا دلم برای دوستای خوبم تنگ شد ، دلم برای دلهای پاکشون تنگ شد ، دلم برای احساسات قشنگشون تنگ شد



بارون که می باره دلم براش تنگ تر میشه

راه می افتم توی خیابون بدون چتر

من بغض میکنم ...

آسمون گریه...







باران مـــــی بارد...

یعنــــــی خــــــدا با هـــمه جــــــبروتش دارد ناز مـــــیخرد...

نیاز کن تعجیل فرج را...



باز باران بارید

خیس شد خاطـــــــره ها

مـــــرحبا بر دل ابــری هــــوا

هــــر کجا هستــــــی باش

آسمانت آبـــــــی

و

تمام دلت از غــــصه ی دنیا خالـــــی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۴۴
بی ستاره ...

tanha-inja


من ایـنـجــا بــس دلــم تـنـگ است ....

و هــر ســازی کـ ه مــی بیـنـم بــد آهنــگ است

بیــا ره تــوشـ ه بـــرداریــم

قــدم در راه بــی بـرگشت بــگذاریــم

ببــینیــم آسمـان هر کجــا آیـــا همیـن رنــگ است ؟

من ایـنجــا از نــوازش نـیــز چــون آزار تــرسـانــم

ز سیــلی زن، ز سیــلی خــور

و زیــن تــصویــر بــر دیــوار تــرسانــم

.
.
.

بـیـــا ای خستـ ه خاطـر دوست !

ای مانـند من دلکنــده و غمگیــن!

من ایـنجــا بــس دلـــم تـنــگ است ....

بـیـــا ره تــوشـ ه بـــرداریــم 

قـــدم در راه بـــی فــرجــام بــگذاریــم...

اخــوان ثــالث

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۰۲
بی ستاره ...

tanhayetanha



دلـــم گاهـــی مـی گیـــرد

گاهـــی مــی ســوزد

گاهـــی تـنــگ مـــی شــود

و حتـــی گاهـــی ...

گاهـــی نـ ه خیـلـی وقـــت هــا

مــی شکنــد ....

امــا هنــــوز مــــی تـپــد

بـــرای یک لحـــظه دیــدن تــــو


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۱ ، ۰۳:۴۹
بی ستاره ...

deltangi

دلتنـگی...


هر چند کـ ه دلتـنــــگ تــر از تـُنـگ بــلورم

با کوه غمــت سنـگ تـــر از سنــگ صبـــورمـــ

انــــدوه من انـبـــوه تـــر از دامن الـوند

بـشکوه تــــر از کوه دمـــاونـد غــرورمـــ

یک عمــر پـــریـشانــی دل بستـ ه بـ ه مـــویـی است

تـنــها سر ِ مــویـی ز سر ِ مــوی تـــو دورمـــ

ای عشق بـ ه شـوق تـــو گـــذر مــی کنـــم از خــویــش

تــو قــاف قـــرار من و من عیــن عبـــورمــــ

بـــگذار بـ ه بـــالای بـلنـــد تـــو بـیــــالایـــمـــ

کز تـیـره ی نـیـــلوفـــرم و تـشنـ ه ی نــــورمــــ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۱ ، ۱۷:۴۷
بی ستاره ...

baaron

باران

که می بارد...

منـــ و کفش ـهایمـ ،

دلتنگ ِ ـهمان خیابانـی مـی شویمــــ

کــ ِ از آسمانش

بیدِ مجنون مـی ریزد بر روی نگاهمـ ...

باران کــ ِ مـی بارد ...

دوباره ریشه مـی دهمــــ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۰ ، ۱۴:۵۶
بی ستاره ...

گاه دلتنگ می شوم

دلتنگ تر از همه دلتنگی ها

گوشه ای می نشینم

و حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

و صدای شکستن را!

نمی دانم

من کدامین امید را ناامید کردم؟

و کدامین خواهش را نشنیدم؟

و به کدامین دلتنگی خندیدم؟

... که چنین دلتنگم!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۰۳:۲۰
بی ستاره ...


گفتم :" بمان " و نماندی!

رفتی

بالای بام آرزوهای من نشستی و پایین نیامدی!

گفتم:

"نردبان ترانه تنها سه پله دارد:

سکوت و

صعود و

سقوط!"

تو صدای مرا نشنیدی

و من

هی بالا رفتم هی افتادم!

هی بالا رفتم هی افتادم...

تو میدانستی که من از تنهایی و تاریکی می ترسم

ولی فتیله فانوس نگاهت را پایین کشیدی

من بی چراغ دنبال دفترم گشتم.

بی چراغ قلمی پیدا کردم.

و بی چراغ از تو نوشتم!

نوشتم... نوشتم...

حالا همسایه ها با صدای آواز من گریه می کنند!

دوستانم نام خود را در دفاترم پیدا می کنند

و می خندند!

اما چه فایده؟

هیچکس از من نمی پرسد:

"بعد از این همه ترانه بی چراغ

چشمهایت به تاریکی عادت کرده اند؟"

همه آمدند

خواندند

سر تکان دادند و رفتند!

حالا

دوباره این من و

این تاریکی و

این از پس کاغذ و قلم گشتن!

.
.
.
.

گفتم: " بمان " و نماندی!

اما به راستی

ستاره ناز و نوازش

اگر خورشید خیال تو

اینجا و در کنار این دل بی درمان نمی ماند

این ترانه ها

در تنگنای ترانه هایم زاده می شدند؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۰۳:۱۵
بی ستاره ...

قسمت

خدایا ؛ کسی را که قسمت کس دیگریست ، سر راهمان قرار نده تا شب های دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری ....


عشق دو طرفه

در لحظه نخست ، عشق دوطرفه وجود و معنایی ندارد ....

fooman

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۰ ، ۰۳:۰۳
بی ستاره ...