از تمام رمز و راز های عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده ی میان تهی
چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
ولی..
راستی
دلم کـه می شود
"قیصر امین پور"
از تمام رمز و راز های عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده ی میان تهی
چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
ولی..
راستی
دلم کـه می شود
"قیصر امین پور"
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز م مسئله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مسئله هاست
"فاضل نظـری"
گاه یڪ سنجاقڪ
به تو دل مے بندد
و تو هر روز سحر
مے نشینے لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچڪ نیلوفرها
روے موهاے سرت بنشیند
یا ڪه از قطره آب ڪف دستت بخورد
گاه یڪ سنجاقڪ
همه معنے یڪ زندگے است...
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت اری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
دلت می اید ایا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعر هایم کیست ان من
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری
ترا چون ارزو هایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در ارزوی خویش نگذاری
چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
نو از انی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقی میکند فریاد یا پزواک جان من
چه من خود را بیازارم چه نو خود را بیازاری
صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت
اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری
محمد علی بهمنی
ما گنهکاریم، اری، جرم ما هم عاشقی است
اری اما انکه ادم هست و
عاشق نیست، کیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است
دم به دم جان کندن
ای دل کار دشواری است، نیست؟
زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است
بر لب بی خنده باید
جای خندیدن گریست
زندگی بی عشق اگر باشد، هبوطی دائم است
انکه عاشق نیست، هم
اینجا هم اینجا دوزخی است
عشق عین اب ماهی یا هوای ادم است
می توان ای دوست بی اب و هوا
یک عمر زیست؟
تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب
بر در و دیوار می پیچد طنین
چیست؟ چیست؟
قیصر امین پور
جان در رهت اگر نفشانم، عجب مدار
شرم آیدم، از اینکه متاعی محقر است ...
خسروی قاجار
من از تو راه برگشتی ندارم.. تو از من نبض دنیامو گرفتی
تمام جاده ها رو دوره کردم.. تو قبلا رد پاهامو گرفتی
من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو میدونی اگه از من جدا شی.. منم که سمت تو میرم همیشه
مسیر جاده بازه روبم اما.. برای دل بریدن از تو دیره
کسی که رفتنو باور نداره.. اگه مرد سفر باشه نمیره
من از تو راه برگشتی ندارم.. به سمت تو سرازیرم همیشه
تو میدونی اگه از من جداشی.. منم که سمت تو میرم همیشه
خودم گفتم یه راه رفتنی هست.. خودم گفتم ولی باور نکردم
دارم میرم که تو فکرم بمونی.. دارم میرم دعا کن برنگردم
ترانهسرا: روزبه بمانی
تو کجایی سهراب؟
آب را گل کردند چشم ها را بستند و چــ ِ با دل کردند...
وای سهراب کجایی آخر؟...
زخم ها بر دل عاشق کردند خون بــ ِ چشمانِ شقایق کردند !
تو کجایی سهراب؟
کـ ِ همین نزدیکی عشق را دار زدند,
همه جا سایهــ ی دیوار زدن!
تو کجایی سهراب کـ ِ تمامـــ احساسم را کشتند...
وای سهراب دلمــ را کشتند...
دچـــار یعنی عاشق!!
و فکر کن کـ ِ چـ ِ تنهاست
اگر کـ ِ ماهی کوچکــ
دچــار دریای بی کـــران باشد
دچـــار باید بود ...
وگرنه زمزمه حیرت میان دو حرف حرامـــ خواهد شد
و عشــــــق صدای فـاصـلهــ هاست ...
فـاصـلهــ ـهایی که غرق ابهامند ...
« سهراب »