اوضـــاع دلـــت که رو بـه راه بـاشـــد
همه چیــــز رو بـه راه است انـگار ...
اوضـــاع دلـــت که رو بـه راه بـاشـــد
همه چیــــز رو بـه راه است انـگار ...
هـمچنــان حـالـــم خـوب نیـست!
احـساس میکنـم شکــست خـــوردهام،
در زمــان ُ در عــرض!
از کـه؟
صحبـت ِ کَس نیـست
نمــیدانــم ...
احـساس میکنـم،
کلمـه ی ابــد گنجـشک ِ وجـــودم را مسحـــور ِ چـشمان ِ خـــود کــــرده است!..
نگــــرانـــی
روح را،
تـــن را،
مــی خــــورد و چــــرخ مـی کنـد و نـابـــود مــی کنــد ....
ایـن روزهــا....
به قـــــول پنـــاهی
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...
نمـی دانــم چه مــی خـــواهـم بـگـــویـم
زبـانـــم در دهان بـاز بستــه است
در تـنـــگ قفـس بـاز است
و افـــسوس که بـال مــُــرغ آوازم شکسـتـه است....
حس متـرسک مــزرعه ای را دارم
که گاهــی از تنـهایــی پـــرنـده ای به متـرسک پـناه مـی آورد
تعـــریـف از خـود نباشــد
ولــی اینـجــا حـالـم بــی تــو اصــلا تعــــریفـی نـــدارد....
نـه آنقـــــدر سنـگـدلــم که غمـت را ببـینم
نـه آنقــــدر بـی خیـال که شـادیـت را بـا دیگـــری ببـینم
مانـــده ام دعـا کنـم شـاد بـاشــی
یـا دعـا کنــم حـال ِ ایـن روزهایـم را بفهمـی
مـن مـانـده ام میــان یک دنیـا سـردرگمــی ....
سلامی چو بوی خوش آشنایی ...
ی مدتی نیومدم اینجا ... یعنی حالشو نداشتم ...
ی مدتی سکوت و سکوت و ... شایدم فریاد و ... نمیدونم هر چی بود ... بهتره دیگه یادش هم نکنم
اخه گفتنش دردی دوا نمیکنه و فقط عذاب میده :|:|:|
همیشه برای من اخر هفته ها یجور دیگه ای بوده ، انگاری چند روز اخر هفته خودش ی هفته اس پر از اتفاقای خوب و بد
هوا بس ناجوانمرادنه سرد است ...
این روزها تنهایی بزرگترین خطاست ...
اما من دوست دارم تنها باشم تنهای تنهای تنها ...
کاش میشد توی زندگی بعضی اتفاقا رو جبران کرد
یا جلوی رخ دادن بعضی هاشو گرفت
یا بعضی هاشو بازم تکرار کرد
کاش میشد بعضی راه ها رو برگردی و از دوباره بری ...
کاش تو دو راهی های زندگی راه بهتر و درست تر رو انتخاب کنیم تا اشتباه نکنیم که شرمنده بشیم و بخواد چیزی رو جبران کنیم
چون بعضی چیزا رو هیچ وقت نمیشه جبرانش کرد
چون رشته گسست می توان بست .... اما گره ای درمیان هست ....
به امید هوای تازه تر ...