اَز من مپـــُـرس کاتـــَـش دل در چه غایـَـت است
اَز آب دیـــده پــُرس که او تــَرجمان ماست...
امام سجـــاد (علیه السلام)
در عـــزای پدر مظلـــوم خویش به حـــدی گریست که او را یکی از بکّائـون پنــج گانه تاریــخ لقب دادند (1)
وقتی راز آن همه گریه را از آن حضـــرت می پرسیـــدند ، مصائب جانگــــداز کــــــربلا را بازگو می کرد و می فرمود:
مـــرا ملامت نکنید ، یعقــوب ، پس از آن که یک فــــرزند خود را از دست داد آنقـــدر گریست
تا از غصه چشم هایش سفیـــد شد در حالی که یقین به مـــرگ فـــرزندش نداشت.
در حالی که من به چشم خود دیـــدم که در یک نیمــــروز
چـــهارده نفــــر از اهل بیت مـــرا سر بریـدنــد انتــــظار دارید داغ آنها از دلــــم بیرون برود؟! (2)
اَز فـــِـراق روی یک یـُوسف اگــــر یعقــــوب سُوخت
هجــــر هفــتاد و دو یـُوسف کــرده خُونیـــن دل مــَرا...
--------------------------------------------------------------
1. دیگران عبارتند از : آدم، حضرت نوح ، یعقوب و حضرت فاطمه زهرا ـ الخصال : ص 83
2. امالی صدوق ، مجلسی ، 29 ، ص .121