دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد...

دنیای خاکستری تنهایی اَم...

- یادت/یادم باشد...

✦هیـــچ وقت خودت را برای کسی شـَرح نده...
کسی که تـو را دوست داشته باشد ،
نــیازی به این کار ندارد
و کسی که تـو را دوست ندارد ،
آن را بـاور نخواهد کرد...
------------------------------------------------------
✧دل بهـــر شکستن است ، بیـــهوده مـَرنــج...!
------------------------------------------------------
✦آرام آرام ،
دانه دانه ،
سنگ ریـزه می اندازی
میان بــرکه ی کوچک تنهایی هایم...
چه ساده
پـریشانم میکنی ،
چه ساده
میخنـدی...
------------------------------------------------------
✧تـو مپنـدار که خاموشی من
هست بـُرهان فــَراموشی من...
------------------------------------------------------
✦هـوای ابر پاییـزم به آسانی نمی بارم...
ولی با تـو ، فقـط با تـو هــزاران گفتنی دارم!
------------------------------------------------------
✧من از نزدیک بودن های دور می ترسم...

نویسندگان

۷۳ مطلب با موضوع «شعر نویس» ثبت شده است

هر کجا هستم ، باشم آسمان مال من است

پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است

چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت؟

من نمی دانم که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ،

کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

واژه ها را باید شست واژه باید خود باد،

واژه باید خود باران باشد

چترها را باید بست

زیر باران باید رفت فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر ،

زیر باران باید رفت دوست را،

زیر باران باید دید عشق را،

زیر باران باید جست زیر باران باید بازی کرد زیر باید باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی در پی

زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است

رخت ها را بکنیم

آب در یک قدمی است


سهراب سپهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۰ ، ۰۰:۲۱
بی ستاره ...

این شعرو خیلی دوست دارم ، هر وقت دلم میگیره و بعضی چیزا یادم میره میخونمش تا برام یادآوری بشه ....


نه بسته ام به کس دل

نه بسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج

رها رها رها من ....


ز من هر آن که او شد

چو دل به سینه نزدیک

به من هر آن که نزدیک

از او جدا جدا من ...


نه چشم دل به سویی

نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی

به یاد آشنا من ...


ستاره ها نهفتند

در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست

هوای گریه با من ...

setaree

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۰ ، ۱۶:۴۳
بی ستاره ...

kavir

مگه میشه آسمون تو قفس بشه اسیر

مگه میشه سروها دل بدن به هر کویر

***
مگه میشه پنجره خالی از نگاه بشه

موندن و کهنه شدن رسم عاشق ها بشه

***
مگه میشه چشمه بود ، اما تا دریا نرفت

مثل یک ستاره بود ، اما تا فردا نرفت

***
من مسافر شبم ، کوله بارم از سوال

واسه دل تنگی من ، کو یه خلوت زلال

***
کو مجال پرزدن ، تو غبار جاده ها

توی پاییز سکوت ، یه صدای آشنا

***
خاطرات خسته رو ، دفترهای بسته رو

بگیر از من و نگیر ، این دل شکسته رو ...


مرحوم قیصر امین پور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۰ ، ۰۰:۰۴
بی ستاره ...