مگه میشه آسمون تو قفس بشه اسیر
مگه میشه سروها دل بدن به هر کویر
***
مگه میشه پنجره خالی از نگاه بشه
موندن و کهنه شدن رسم عاشق ها بشه
***
مگه میشه چشمه بود ، اما تا دریا نرفت
مثل یک ستاره بود ، اما تا فردا نرفت
***
من مسافر شبم ، کوله بارم از سوال
واسه دل تنگی من ، کو یه خلوت زلال
***
کو مجال پرزدن ، تو غبار جاده ها
توی پاییز سکوت ، یه صدای آشنا
***
خاطرات خسته رو ، دفترهای بسته رو
بگیر از من و نگیر ، این دل شکسته رو ...
مرحوم قیصر امین پور