سلام بر فرزند زمزم و صفا ،
سلام بر آن آغشته به خون ،
سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ،
سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ،
سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ،
سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ،
سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ،
سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ،
سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)،
سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)،
سلام بر آن کشته مظلوم،
سلام بر برادرِ مسمومش،
سلام بر على اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک،
سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
سلام بر آن مظلومِ بى یاور
سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد،
سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد،
سلام بر آنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد،
سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید،
سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید،
سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد،
سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند،
سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،
سلام بر آن بدنِ برهنه ،
سلام بر آن دندانِ چوب خورده ،
سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته،
سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند،
و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند،
من به سوى تو رو آورده ام،
و به رستگارى درپیشگاه تو امید بسته ام،
سلام بر تو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ تو آشناست،
و در ولایت و دوستىِ تو مُخلص و بى ریا است ،
و به سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته،
و از دشمنانت بیزار است،
سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار،
و اشکش به هنگام یاد تو جارى است،
سلام کسیکه دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است،
سلام کسیکه اگر با تو در کربلاء مى بود،
با جانش (دربرابرِ) تیزىِ شمشیر ها از تو محافظت مى نمود،
و نیمه جانش را به خاطر تو بدست مرگ مى سپرد،
و در رکاب تو جهاد میکرد،
اگر چه زمانه مرا به تأخیر انداخت،
و مُقدَّرات الهى مرا از یارىِ تو بازداشت،
و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم،
و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،
(درعوض) صبح و شام بر تو مویِه میکنم،
و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم،
از روى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد،
تا جائى که از فرط اندوهِ مصیبت، و غم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم،
فرازهائی از زیارت ناحیه
آجرک الله یا بقیه الله